جنبش های اصلاحی اقتصادی چین
در ابتدای دهه 80 میلادی ، در شرایطی که همچنان اثر سیستم های کهنه کمونیستی بر مراودات تجاری چین باقی مانده بود این شعار بین مردم چین رواج داشت که : روشهای غربی برای کاربرد و روشهای چینی جهت ضروریات . قصد از این تعبیرات در افق اندیشه های این کشور آن بود که بر اسیب های اقتصادی احتمالی از جانب غربی ها چیره شوند به عنوان یاد آوری کشورهای روسیه انگلستان ، فرانسه و آلمان اولین کشورهایی بودند که با استعمارشان صدمات شدیدی را بر اقتصاد و جامعه چین وارد کردند .تلاش چینی ها برای تدوین و سازماندهی یک دیدگاه جهانی –اقتصادی که برخوردار از مفاهیم صحیح تجارت جهانی باشد در دهه 90 میلادی شکل کامل تری به خود گرفت تا به اوج و حد اعلای خود رسید .آنها قرائت خود را از عقاید کنفسیوس با روشهای نوین بازاریابی و تجارت و تولید تلفیق نمودند و با یکپارچگی در برابر قدرتهای استعماری ایستادند نه با سلاح و جنگ ، بلکه با اندیشه ای نوین و پشتکاری مثال زدنی نخبگان اقتصادی آنها خود را درگیر حاشیه ها نکردند و با تشکیل نهادهای یکد ست از یک روح معنوی و بعد اخلاقی جدید بهره بردند .امروز در بین مردم زبان زد شده که چینی ها مردم خوبی نیستند و برخی گفتگو ها پیرامون کلاه برداری آنها می چرخد اما واقعیت این است که در تمامی کشورها تجار نماهای کلاه بردار دیده می شوند . به گفته ژور روشتو اقتصادانان نوظهور فرانسوی اگر چینی ها کلاه بردار بودند هرگز به این رشد اقتصادی نایل نمی آمدند که امروزه 63 درصد از کالاهای موجود در فرانسه واردات از چین است روشتو می گوید مفهوم دنیا برای مردم چین در گذشته به دو بخش تقسیم می شد یعنی دنیای متمدن و دنیای بربرها اما هنوز منافع خود را در دوستی ، سیاست نرم و پایداری اقتصادی می دانند . در حال حاضر نمی توان دلایل و شواهدی را که کارشناسان و پژوهشگران مراودات اقتصادی و تجاری مبنی بر شباهت چین فعلی با غرب دارد را نادیده گرفت به گفته روشتو : امروز جهان نیازمند واردات از چین است.